[ad_1]
این در حال افزایش است زیرا این پروژه هایی که اکنون به بازار می آیند بسیار بزرگ هستند. در بسیاری از موارد، احتمالاً نمیتوان آنها را تحت مدلهای قراردادی سنتی انجام داد. ) در کانادا و آمریکا.
قرارداد مشارکتی برای بزرگترین و پرخطرترین پروژه ها مناسب است. در مقابل، او میگوید که مدلهای قراردادی مانند P3 و طراحی، ساخت، تأمین مالی، عملیات، نگهداری (DBFOM) برای پروژههای کوچکتر و کمریسکتر مناسبتر هستند.
این راه حل برای هر پروژه نیست. این یکی از ابزارهای مجموعه ابزار برای تهیه پروژه های زیرساختی بزرگ است. هنوز فرصتی برای مدلهای قراردادی دیگر وجود دارد.»
ساختار حکمرانی مشترک فرآیند مشارکتی شامل تیمهای مدیریتی متعددی است که با اجماع در مورد مسائل روزمره، موضوعات استراتژیک تصمیمگیری میکنند و مشکلات را در صورت بروز عیبیابی میکنند. طبق یک مقاله ون دورزن با همکار توریس، کریستا هیل نوشت. به گفته نویسندگان، زمانی که اجماع غیرممکن است، رای هیئت اجرایی یا تیم مدیریت ارشد درباره این موضوع تصمیم میگیرد و مسائل خاصی وجود دارد که مالک قدرت تصمیمگیری یا نادیده گرفتن رای را حفظ میکند.
Van Deurzen و Hill می نویسند که طرفین یک “مکانیسم پرداخت مبتنی بر ریسک/پاداش” در قراردادهای مشارکتی برای ایجاد انگیزه روحیه مشارکتی و “انضباط هزینه و زمان بندی” ایجاد خواهند کرد. طرفها هزینههای پایه را دریافت میکنند، اما بخشی از قیمت قرارداد برای تأمین مالی مسائل بهوجود آمده به «حوضههای ریسک/پاداش» اختصاص مییابد. در پایان پروژه، باقی مانده استخرها بین شرکای تحویل پروژه تقسیم می شود.
[ad_2]
Source link