[ad_1]
اشتباه نکنید – وکلای سلطنتی واقعاً می توانند قضات عالی باشند. برخی از قضات مورد علاقه من وکلای سابق سلطنتی هستند که نشان داده اند فوق العاده باهوش، منصف و دلسوز هستند. با این وجود، آمار سایه تاریکی را بر آنچه که باید یک فرآیند انتصاب قضایی دقیق و بیطرفانه باشد، انداخته است. با توجه به سوابق دولت فورد در طرفداری از قرارهای حامی – که اغلب مهمانان عروسی، اهداکنندگان سیاسی و دوستان خانوادگی نامزدهای دارای صلاحیت بیش از حد را ترجیح می دهند – برای همه ما باعث نگرانی است.
نظام عدل نه مخلوق معصوم الهی است و نه نقطه پایانی اجتناب ناپذیر حرکت به سوی کمال. در عوض، این سیستمی است که قدرت و موفقیت آن به طور جدایی ناپذیری با اعتماد عمومی و فداکاری جمعی مرتبط است. ترجیح آشکار داونی برای قرارهای ظاهراً قانون و نظم این اعتماد را از بین می برد.
یک شعبه قضایی متنوع به نفع همه ماست. از سوی دیگر، کنار گذاشتن وکیل مدافع از قوه قضائیه آسیب واقعی میزند. وکیل مدافع چالش های شغل خصوصی – کار اضافی، تقاضای مشتریان و غرامت ناچیز کمک حقوقی را درک می کند. در مشاغل روزانه، ما به عنوان مددکار اجتماعی و تسهیل کننده سلامت روان و درمان اعتیاد عمل می کنیم و تجربه نزدیکی با اعضای حاشیه نشین جامعه داریم. قضاتی که قبلاً به عنوان وکیل مدافع عمل می کردند ذاتاً دلسوزتر یا باهوش تر از همتایان خود نیستند که از دفتر تاج و تخت بیرون آورده شده اند. با این حال، ما تجربه دست اولی داریم که وکلا تقریباً همیشه فاقد آن هستند.
در عصر پر از اسناد دادگاه، که در آن هر تعویق میتواند منجر به رد پروندههای مهم شود، قضات با تجربه دست اول در مدیریت تأخیر در دادگاه، متهمان فاقد وکالت و به چالش کشیدن مشتریان، همگی دیدگاه منحصر به فرد و ضروری را به دادگاه ارائه میکنند.
برای اینکه سیستم قضایی ما واقعاً عدالت را تجسم کند، درجات قضایی ما باید منعکس کننده تنوع در نژاد، مذهب، و دیدگاه باشد – و این بدان معناست که پلیس یا دادستان بودن نباید همیشه در مقیاس انتصاب بالا باشد.
[ad_2]
Source link