
مطالعه جدیدی توسط محققان روانشناسی در دانشگاه ایلینویز در اوربانا-شامپین و دانشگاه لوئیزویل انجام شده است که نشان می دهد افرادی که فلسفه نژادی “کور رنگ” را حفظ می کنند در واقع نژادپرستی را پرورش می دهند. جنبشی رو به رشد از مدارس ابتدایی به کالج ها وجود دارد که غیرنژادپرستی بودن کافی نیست. شما باید ضد نژادپرست باشید یک موضع جانبی این است که کوررنگی به سفیدپوستان اجازه میدهد تا از پرسشهای نژادپرستی یا عدالت نژادی فرار کنند. سوال این است که آیا مطالعه در مجله روانشناسی مشاوره برای حمایت از دانشگاه هایی که به بیانیه های مثبت ضد نژادپرستی و سایر پاسخ های مستقیم اساتید و دانشجویان نیاز دارند، استفاده خواهد شد.
محققین ژاکلین یی، هلن نویل، ناتان تاد و یارا مکاوی از “کور رنگی” به عنوان “رنگ گریزی یا فرار از قدرت” یاد می کنند. آنها معتقدند که “ایدئولوژی نژادی کوررنگ (CBRI) اطلاعاتی در مورد موانع نامگذاری مشکل نژادپرستی ساختاری علیه سیاه پوستان، بومیان و سایر رنگین پوستان (BIPOC) به عنوان منبع نابرابری های نژادی در جامعه ارائه می دهد. این مطالعه این دیدگاه را که کوررنگی چیزی غیر از فرار آگاهانه است رد می کند و بیان می کند که برای بسیاری از سفیدپوستان عمدی است: «از لحاظ مفهومی، فرار از رنگ یا انکار نژاد و طبقه بندی نژادی یک استراتژی عمدی است که برخی از سفیدپوستان در روابط بین فردی اتخاذ می کنند. بیطرف جلوه دادن و در نهایت هماهنگی نژادی بیشتر.»
در یک مصاحبهمحقق ارشد، ژاکلین یی، اظهار داشت که
به نظر میرسد انکار نژادپرستی ساختاری مانع بزرگی برای برابری نژادی باشد، زیرا امکان توضیح بیشتر قربانیان را درباره نابرابری سیستماتیک فراهم میکند. هر چه افراد BIPOC (سیاه پوست، بومی و رنگین پوستان) به دلیل نابرابری های نژادی مقصر شناخته شوند، احتمال اینکه افراد و نهادهای سفیدپوست مسئولیت ادامه تبعات نژادپرستی سیستمیک را بر عهده بگیرند، کمتر می شود.
محققان استدلال میکنند که کوررنگی نژاد را نادیده میگیرد تا «تعصب و تنش احتمالی یا تمرکز بر شباهتهای انسانی به جای تفاوتهای مرتبط با عضویت در گروه نژادی» را نادیده بگیرد، در حالی که مورد دوم «انکار» است. [or] به حداقل رساندن نژادپرستی ساختاری.
اگر مطالعه پذیرفته شود، سؤال این است که چگونه چنین یافتههایی به سیاستهای مدرسه در مورد آموزش و انتظارات اساتید و دانشجویان تبدیل میشوند. در این مطالعه آمده است “[o]متاآنالیز ما نشان داد که CBRI، بهویژه فرار از قدرت، با تعصب بیشتر علیه سیاهپوستان مرتبط است، بنابراین شواهدی علیه این ایده ارائه میکند که CBRI راهی برای «گذر از نژادپرستی» است.
این مطالعه به طور خاص تغییراتی را در پرتو یافتهها توصیه میکند که عبارتند از:
• ایجاد فرصت هایی برای دانشجویان و اساتید CP برای حمایت از سازمان ها در نامگذاری نقش LI در سیاست های خود.
• ساختار نژادی موسسات و برنامه های CP را با افزایش نمایندگی روباه سیاه تغییر دهید
• به دانشجویان CP آموزش دهید تا وضعیت موجود نژادی را به چالش بکشند و در تجزیه و تحلیل ساختاری شرکت کنند
• نقش نژادپرستی ساختاری و ضد سیاهی را در تشخیص و درمان سلامت روان بگنجانید
به برنامه درسی CP
• از چارچوب های چند فرهنگی، SJ و ضد سیاه استفاده کنیددر مدل های نظارت CP
• آموزش سیاستگذاران در کمک به حرفه ها در مورد نقش CBRI در تداوم ضد سیاهی و نژادپرستی سیستمیک (مثلاً هیئت های صدور مجوز، آژانس های تأمین مالی)
انتظار می رود که این مطالعه کاربرد گسترده ای داشته باشد زیرا دانشگاه ها به اولویت های تنوع و ضد نژادپرستی می پردازند.