
من خوشحالم که مقاله بررسی قانون من در مجله حقوق و سیاست عمومی هاروارد اکنون در حال چاپ است مقاله با عنوان “آسیب و هژمونی: افول آزادی بیان در ایالات متحده،” جنبش ضد آزادی بیان در ایالات متحده و ادعای رایج فزاینده ای که آزادی بیان خود مضر است را بررسی می کند. میخواستم از ویراستاران و کارکنان مجله برای تلاشهای خستگیناپذیرشان برای چاپ این اثر نسبتا طولانی تشکر کنم. کار با تک تک دانشجویان حقوقی که در ویرایش و منبع یابی این بررسی قانون سهیم بودند، بسیار لذت بخش بود.
اینجا یک است گزیده:
ایالات متحده در طول تاریخ خود با جنبش هایی مبارزه کرده است که هدف آنها ساکت کردن دیگران از طریق اقدامات دولتی یا خصوصی است. این دوره ها آویزان بوده اند، با سرکوب حاد و به دنبال آن تحمل نسبی برای آزادی بیان. این الگوی رونق یا رکود برای آزادی بیان ممکن است ادامه یابد. با این حال، ایالات متحده مسلماً در یکی از جدی ترین دوره های ضد آزادی بیان خود زندگی می کند، و نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد دوره کنونی می تواند به دلیل افزایش ارتدکس و عدم تحمل در دانشگاه ها و عموم ما، آسیب های پایداری برای آزادی بیان داشته باشد. مناظره.
جایی که مبارزه برای آزادی بیان زمانی یک فریاد تظاهرات تقریباً جهانی بود، مخالفت با آزادی بیان اکنون برای برخی در جامعه ما به یک اصل اعتقادی تبدیل شده است. این منجر به جنبشی فزاینده ای شده است که سکوت دیدگاه های مخالف را توجیه می کند، اغلب به این دلیل که متوقف کردن دیگران از صحبت کردن، در واقع تمرینی برای آزادی بیان است. این جنبش دارای دو مؤلفه عمومی و خصوصی است، اما به دلیل فشارهای جدید فناوری، سیاسی و اقتصادی بر اعمال آزادی بیان، با هر دوره قبلی متفاوت است.
مبارزه برای آزادی بیان در ایالات متحده با تاریخ ما، از دوره استعمار تا به امروز، در هم تنیده شده است. از همان ابتدا، مفهوم روشنی از آزادی بیان وجود داشت، اما تعهد روشنی برای حفاظت از آن نبود. در واقع، شخصیتهایی مانند توماس پین و جان پیتر زنگر مسائل بسیاری را علیه تاجنشین انگلیس مطرح کردند که امروزه نیز در کشمکشهای بر سر آزادی بیان و مطبوعات آزاد مورد بحث است. در دورههای ناآرامی، جنبشهای ضد آزادی بیان از شکستگیهای عمیق در جامعه ما برمیخیزند. احساس صدمه بزرگی که توسط بسیاری احساس میشود، میتواند به مجوزی برای ساکت کردن کسانی که بهعنوان عامل یا تشدیدکننده آن آسیب دیده میشوند، ترجمه شود. این دوره ها نه تنها فرصتی برای سوء استفاده های دولتی، بلکه برای گروه های افراطی فراهم می کند تا از ناآرامی های اجتماعی تغذیه کنند. در سالهای اخیر، گروههای افراطی مختلفی در هر دو سر طیف ایدئولوژیک ظهور کردهاند، از جنبش بوگالو در سمت راست افراطی تا جنبش آنتیفا در سمت چپ افراطی. با این حال، امروزه بزرگترین تهدید برای آزادی بیان، حمایت فزاینده از سانسور و کدهای گفتاری در جریان اصلی اندیشه سیاسی و دانشگاهی است.
…
از افزایش مقررات گفتار اغلب بر این اساس دفاع می شود که آزادی بیان خود یک خطر است. این مقاله به بررسی این منطقی میپردازد که کنترلهای گفتار به عنوان دفاع یا پاسخی به آسیب ناشی از دیدگاههای مخالف توجیه میشوند. این قاب بندی است که به طور صریح یا ضمنی “اصل آسیب” جان استوارت میل را مطرح می کند – با یک پیچش مرگبار. بسیاری از مدتهاست که برای تعیین محدودیتهای کنترلها و اقدامات دولت، بهویژه در دفاع از آزادی بیان، بر اصل آسیب در حوزههای بیشماری تکیه کردهاند. یک نوع اصل آسیب میلیونی اکنون برای توجیه کنترلهای دولتی و اقدامات خصوصی برای ساکت کردن کسانی که دیدگاههای مخالف دارند استفاده میشود. در واقع، جنبش ضد آزادی بیان در دانشگاههای ما اغلب بهعنوان نوعی از جنبش ملیون ستیزهجویانه دفاع میشود، ساختاری که نه به نوشته میل وفادار است و نه در کاربرد آن منطقی است. با این حال، همین منطق توسط شرکتهای رسانههای اجتماعی بهعنوان پایهای برای برنامههای سانسور قوی که اکنون در سراسر رسانهها در محیطی که معمولاً محیط «پسا حقیقت» نامیده میشود، اجرا میشود، استفاده شده است.
این مقاله به جنبش ضد آزادی بیان و تکیه آن بر منطق آسیب می پردازد. با این حال، توجه به این نکته مهم است که استدلالها برای تنظیم بیشتر گفتار اغلب جنبه دیگری از نوشتههای میل در مورد آزادی بیان را رد میکنند: ظرفیت خود اصلاحی یا محافظتی سیستمهای آزادی بیان. این دیدگاه ناامیدکننده و حتی خطرناک منسوخ شده است. یکی از مفسران نوشت: «بسیاری از اصیلترین ایدههای قدیمی درباره آزادی بیان به سادگی در عصر رسانههای اجتماعی محاسبه نمیشوند. تصور جان استوارت میل مبنی بر اینکه «بازار ایدهها» حقیقت را بالا میبرد، به طور کامل توسط ویروسی بودن اخبار جعلی رد میشود.
چنین ادعاهایی اغلب به عنوان آشکارا درست ارائه می شوند. این واقعیت که «اطلاعات نادرست» یا سخنان نفرتانگیز در رسانههای اجتماعی وجود دارد، به عنوان مدرکی تلقی میشود که مفاهیم سنتی میلیونی آزادی بیان شکستخورده هستند. چنین دیدگاهی نادیده میگیرد که نه میل و نه طرفداران او هرگز ادعا نکردهاند که آزادی بیان، سخنان بد را از بسترهای رسانهای یا زندگی ما تعقیب میکند. اطلاعات نادرست و سخنان نفرت انگیز در زندگی میل وجود داشته و همیشه به عنوان بخشی از تعاملات انسانی وجود داشته است. آزادی بیان حماقت را درمان نمی کند. فقط آن را افشا می کند.