
به جرات می توان گفت این یک سال سخت بوده است. یکی پر از از دست دادن ، تنهایی ، بدبختی ، خواست ، دلشکستگی ، تجسم ، تصمیمات بد. سالی که در آن اعتماد نابجا به افراد حیوان که بسیار واضح دست به انتخاب می زنند ، در همان لحظه اشتباه کورکورانه عمل می کند تا اطمینان حاصل کند که چیزی جز سختی کاملاً قابل پیشگیری و قابل پیشگیری نخواهد داشت. یک سال خوش شانس ، افراد ظاهراً باهوش کارهایی را انجام می دهند که در اعماق قلب خود می دانند اما نباید انتظار داشته باشند که این امتیاز را به طرف دیگر ببینند ، همانطور که قبلا بارها انجام شده است ، و اطمینان حاصل می کند که با سرعت بالا ، 18 چرخ سنگین جلو می رود که چراغهای جلو آنها ببینید که مستقیماً به سمت آنها حرکت کنید ، آنها را متضرر نخواهد کرد ، زیرا فاجعه اجتناب ناپذیر ناشی از تصمیمات نادیده گرفتن هر پرچم قرمز و هر دوست خواهشمندانه و همه چیز در اطراف آنها است ، نتیجه ای که همه – حتی در جایی در اعماق فرد مورد نظر – می داند که گریزناپذیر است ، به طریقی در آخرین لحظه منحرف می شود و آنها را پس انداز می کند ، اما با عجله ای که فکر می کردند به آنها احتیاج دارند.
و البته ، یک سال پر از داستانهای فوق ، قصه های روده آزار ، دلهره آور ، دیوانه کننده چیزهایی که ما انجام می دهیم خودمان و دیگرانهزاران هزار نفر از آنها ، بسیار زیاد برای خواندن و مطمئناً تحمل بسیاری از آنها ، هر کدام در راه خود سخت تر و وحشتناک تر از گذشته است. و با این وجود بشریت راهی پیدا می کند. بشریت راهی پیدا می کند تا حتی یک داستان حیرت انگیز ، گشاد کننده فک ، تمام بدن فشرده و فریبنده ، فاجعه خودآزاری و امید در برابر امید را تولید کند – و این حتی کسی را که از COVID رنج می برد یا می میرد نشان نمی دهد – 19 ببین ، بدترین و سخت ترین چیزی که امسال می خوانید:
او عادت کرد که مرتباً روزنامه نگاران مانند او را مسخره کند. چگونه شرایط را مدیریت کنم، [Christie Smythe] تعجب به یاد می آورد
تقریباً غیرقابل تصور بد ، همانطور که معلوم شد.
در طی 9 ماه ، از ژوئیه 2018 ، اسمیت کار خود را رها کرد ، از آپارتمان نقل مکان کرد و از همسرش جدا شد. چه چیزی می تواند باعث شود اسموتی معقول زندگی خود را وارونه جلوه دهد؟ او عاشق متهمی شد که پرونده اش را نه تنها پوشش داد ، بلکه خبر دستگیری وی را منتشر کرد. این یک حرکت شبیه چمچه زنی بود که باعث شعله ور شدن اینترنت شد ، زیرا علاقه او که اکنون شریک زندگی است ، نه تنها هر متهم ، بلکه مارتین Shkreli است.
شما مارتین شکرلی را به یاد دارید؟ ‘بله بالا (اما به گفته اسمیت بالاتر از آنچه شنیده اید)؟ قیمت یک داروی نجات دهنده پنجاه و پنج را افزایش داد برابر بدنام ابدی او؟ خندید و با او گیر کرد پروژه هنری اجرایی بلند مدت تمام راه به هفت سال زندان؟ هنوز هم وجود دارد ، با وجود او بهترین تلاش ها؟ معلوم شد که او ممکن است مثل دافعه همانطور که شنیدید، و حتی ممکن است دوست داشتنی تر از او باشد معلم روابط عمومی پیشکسوت پورنو و این یک تاریخ Tinder گفتن. و اجازه ندهید کسی بگوید این پسر بازی خاصی نداشته است.
شکرلی اسمیت را صدا کرد. من کنار او در اتاق مطبوعات بروکلین نشسته بودم ، جایی که دادگاه ها و پرونده شکرلی را برای آن تحت پوشش قرار دادم نیویورک تایمز، وقتی او تماس گرفت. من مکالمه حیرت انگیز او با او را شنیدم ، که در آن او به او گفت ، “من باید به شما گوش می دادم” ، با اشاره به اولین باری که آنها در مورد تحقیقات صحبت کردند ، زمانی که او گفت او نمی داند در مورد چه چیزی صحبت می کند … .
اسمیت می گوید: “او مدتی با من بازی می کرد.” او یک مصاحبه ضبط شده را آویزان می کرد و سپس یکی را به یکی از رقبای خود اعطا می کرد … یک روز عصر وقتی اسمیت او را برای اظهار نظر فرا خواند ، تغییر کوچکی رخ داد. Shkreli به دنبال یک وکیل جدید بود و از او مشاوره خواست. او می گوید “احساس تملق می کند” و نظر خود را ارائه می دهد. اسمیت می گوید: “واقعاً احساس می كرد كه او كسی برای گفتگو با او ندارد كه بتواند از او عقب نشینی كند.” “من مثل” خوب بودم. حدس می زنم که می توانم این کار را انجام دهم. ‘ “او به نظر” ژنده و شکننده بود ، و من نگران شدم که او خودکشی کند زیرا همه این مسائل یک باره اتفاق می افتاد. “
هنوز هم هیچ کس ، حداقل از همه اسمیت ، نمی تواند بگوید هیچ کس به او هشدار نداده است. همه کردند.
“او فقط از شما استفاده می کند ،” شوهر اسمیت اوایل ، پس از تماس دیرهنگام با Shkreli her ، به او گفته بود. در پاییز 2016 ، Smythe بورسیه معتبر روزنامه نگاری Knight-Bagehot را در دانشگاه کلمبیا آغاز کرد. استاد او ، مایکل شاپیرو ، می گوید: در آن بهار ، او برای یک کلاس درباره Shkreli نوشت ، “توصیف اینکه او چطور با خبرنگاران دستکاری می کرد.” او نوشت: “کاملا صریح در مورد چگونگی موفقیت او در in. شاپیرو احساس کرد که روابط روزنامه نگار / منبع از قبل گل آلود است و اسمیت را از نوشتن کتاب درباره شخصی “چنان دستکاری” هشدار داد. اسمیت به یاد می آورد که شاپیرو به او گفت ، “تو زندگی ات را خراب می کنی.”
اسمیت به من می گوید: “شاید من مجذوب استاد شده باشم.” اما او احساس کرد که می تواند کنترل خود را حفظ کند.
البته او این کار را کرد: بالاخره او کتابی برای فروش و نوشتن داشت. اوه بله ، و او عاشق شد.
اسمیت می گوید: “شما می توانستید جدیت او را ببینید.” “این فقط با ایده یک کلاهبردار مطابقت نداشت …” او در مورد افزایش درگیری با Shkreli ، اکنون به من گفت: “اینها تصمیمات فزاینده ای است ، جایی که شما می خواهید در وان آرام آرام خود را بکشید …”
اسمیت فشار داد که شکرلی اجازه دهد او را در زندان ملاقات کند. وقتی ملاقات یک ساعته به پایان رسید ، او جلسه را برای اولین جلسه مشاوره با شوهرش فریاد زد. او از انتقال قرار خودداری کرده بود و او دیگر با Shkreli برنامه ریزی نمی کند. او در جلسه یک ساعته با 52 دقیقه تأخیر رسید. پیش از این ، او جرقه های بین خود و Shkreli را لمس کرده بود ، اما اکنون ، آنها را هوا داد. او به این فکر کرد که چه موقع او را در مورد یک نرد در یک عکس قدیمی که نگاهی اجمالی به او انداخته است ، اذیت کرد و احساس او وقتی او را به لیست بازدید کنندگانش اضافه کرد (او طرفدار زیادی برای بازدیدکنندگان نیست ، اما می خواست که او بیاید). تحقق او را ضربه زد. اسمیت می گوید: در اتاق بازدید کنندگان ، “من به مارتین گفتم که او را دوست دارم.” “و او به من گفت که من را نیز دوست دارد.” او پرسید آیا می تواند او را ببوسد ، و او گفت بله. او به یاد می آورد که اتاق بوی بال مرغ می داد.
واقعاً ، همه چیز بدبخت است ، خواندن آن لازم است ، با حکایات مربوط به تاریخ زندان در بیش از همبرگرهای مایکروویو ، کمپین یک زن توئیتر او برای دفاع از دفاع غیرقابل دفاع ، نامه های الکترونیکی که باعث شد داروخانه دو سال زندان بیشتر بخورد ، اجتناب ناپذیر است ملاقات در یک اتاق کنفرانس با نماینده منابع انسانی ، اینکه چگونه هیچ کس نمی خواهد کتابی درباره مارتین Shkreli خوب بخرد ، لحظاتی که دیوانگی دوره او تقریباً غیرقابل فرار می شود و با این حال فرار می کند.
او می گوید: “این اعتقاد به خودش ، اگرچه گاهی اوقات خیالی به نظر می رسد ، اما شما را به خود جلب می کند.” “من نمی دانم هر چیزی که او می گفت درست بود ، اما شاید مثل 1 درصد باشد ، و این به تنهایی عالی است.”
پس از همه اینها ، پایان کار – پایان رقت انگیز ، دلخراش ، از همان واژه های پروفایل کاملاً واضح و هرچه بیشتر پیش می رود ، مانند یک بهمن غول پیکر ، در حال رشد که از کوه به سمت یک دودکش بی دفاع مراقبت می کند ، مانند هجده چرخ چرخ فوق الذکر ، عقده ای کاملاً کلیشه ای که در اینجا حتی به عنوان یک اسپویلر محسوب نمی شود – تحمل جامعه برای جامعه ای که قبلاً آنقدر متحمل شده است بسیار سنگین است.
هر چند وقتی که Shkreli از این مقاله مطلع شد ، ارتباط خود را با او متوقف کرد.
اوه ، بنابراین او می داند که چگونه نباید از تلفن استفاده کن.
او می گفت که او نمی خواست داستانش را تعریف کند. اسمیت فکر می کند دلیلش این است که نگران عواقب ناشی از آن برای او است.
بله ، نگرانی در مورد دیگران قطعاً ویژگی بارز شکرلی است.
در حالی که منتظر است تا از او بشنود ، وی هشدارهای گوگل را برای نام وی ، پست ها در گروه های پشتیبانی از عزیزان زندانیان کنترل می کند و – از آنجا که زندانیان باید تماس های خروجی برقرار کنند و نمی توانند تماس های ورودی را بپذیرند – امیدوار است روزی وی تماس بگیرد یا پاسخ دهد به یکی از ایمیل های او
“این اوست که می گوید ، شما زندگی خود را ادامه خواهید داد و ما فقط نمی خواهیم با هم باشیم. اینکه من می خواهم کتابم را بگیرم و مسیرهایمان “- آه می کشد -” چنگال خواهد زد. او پاره می کند. او که در آپارتمان زیرزمینش نشسته و چشمانش خیس و صداش را به لرزه درآورده است ، می گوید در حالی که سالهای باقی مانده از محکومیتش را سپری می کند همچنان منتظر او خواهد ماند: “من می خواهم امتحان کنم”. “دراینجا خواهم بود.”
به نظر می رسد مانند موزیکال مارتین شکرلی فقط شکسپیر رفت.
روزنامه نگار و داروساز [Elle]