
تضاد جالبی در این هفته در نگرش نسبت به ارزشهای آزادی بیان در دانشگاه بوستون با دو مناقشه که شامل چهرههای مخالف طیف سیاسی بود، وجود داشت. در یک مورد، یک استاد از غارت و سایر جنایات به عنوان اشکال عدالت نژادی دفاع کرد. در مورد دیگر، یک سخنران میزبانی شد تا در مورد ارزش های محافظه کارانه ای که ضد LGBTQ تلقی می شوند صحبت کند. یکی از سخنرانان موضوع قطعنامه ای از سوی دولت دانشجویی بود که وی را خطری برای دانشجویان اعلام می کرد و حق آزادی بیان را برای شنیدن دیگران در محوطه دانشگاه رد می کرد. می توانید حدس بزنید کدام یک؟
به نظر می رسد که این دو مناقشه بر ارزش آزادی بیان در سراسر طیف سیاسی تأکید می کند. در حالی که میتوانیم با یک یا هر دوی این سخنرانان مخالف باشیم، باید بتوانیم موافق باشیم که دانشگاه مکانی برای تنوع مواضع و دیدگاهها است. این دقیقاً همان چیزی نیست که بسیاری در محوطه دانشگاه بوستون به آن نگاه می کنند.
انجمن دولت دانشجویی دانشگاه بوستون (SGA) اخیراً یک را تصویب کرد وضوح خواستار اصلاحات مختلف پس از فصل جوانان آمریکایی برای آزادی (YAF). میزبانی شد دیلی وایر مایکل نولز به عنوان یک سخنران دانش آموزان اعلام کردند که نولز “علناً ترنس هراسی است و فعالانه به دنبال فرسایش و به خطر انداختن جامعه LGBTQ+ است.” در این قطعنامه آمده است که «دیدگاههای سیاسی متفاوت را میتوان و باید تحمل کرد، اما نه زمانی که هویتهای به حاشیه رانده شده آسیب میبینند».
دانشآموزان همچنین این را رد میکنند که «سخنان و لفاظیهای عمدی تحریکآمیز [is] سازگار با ایمنی جامعه.»
این قطعنامه شامل اظهاراتی بود که به یک موضع مشترک در میان کسانی تبدیل شده است که به دنبال سانسور دیدگاه های مخالف هستند. حمایت آشکاری از آزادی بیان وجود دارد و به دنبال آن فراخوانی برای محدود کردن سخنان کسانی که دیدگاههای مخالف یا مخالف را تهدیدی برای امنیت دیگران میدانند، وجود دارد: «ما کاملاً به آزادی بیان و بیان اعتقاد داریم، هر چند خطهایی وجود دارد. بین آزادی بیان و سخنان نفرت انگیز که باید ترسیم شود.
این قطعنامه در ادامه از خواستههای مختلفی حمایت میکند، از جمله «مسکن برای دانشآموزان تراجنسیتی، ناسازگار جنسیتی، و بینجنسیتی (TGNCI)» و «مرکز منبع LGBTQ+ برای دانشآموزان برای ارائه حمایت قابل مشاهده و اختصاصی از دانشجویان LGBTQ+». با این حال، هدف قطعنامه محکوم کردن مدرسه به خاطر اجازه دادن به نولز برای صحبت کردن و اجازه دادن به دیگران برای شنیدن نظرات او در محوطه دانشگاه است.
همزمان، پروفسور سعیده گروندی از سمت چپ افراطی اظهارنظرهای تحریک آمیزی می کرد. در حالی که دکتر گراندی یکی از اعضای هیئت علمی است و از طریق رسانه های اجتماعی صحبت می کند، مخالفت های مشابهی در مورد سابقه “سخنرانی و لفاظی های آتش زا” او مطرح نشده است.
در رسانه های اجتماعی، به نظر می رسد که دکتر گراندی خشونت را بدون هیچ اظهارنظری از سوی دولت دانشجو توجیه می کند. گراندی استادیار دپارتمان جامعه شناسی دانشگاه و برنامه در مطالعات آفریقایی آمریکایی است و اظهار داشت:
«اگر قرار است درباره جورج فلوید صحبت کنیم و واقعاً بفهمیم، پس باید واکنشهای جامعه را درک کنیم… ما اغلب از سیاستمداران میشنویم… [and] رهبران مدنی از داخل جوامع سیاه پوست و همچنین از خارج از آنها. [For example,] ما شنیدیم که پرزیدنت بایدن گفت: “خب من ناامیدی شما را درک می کنم، اما اموال را تخریب نکنید”… خوب وقتی به سیاهپوستان می گویید – که از نظر تاریخی دارایی بوده اند – یکی از بزرگترین سلاح های ما غارت خودمان به عنوان دارایی از سوی مردم بود. سیستم برده داری و آنچه ما در جوامع می بینیم این است که آنها به نژادپرستی آنچه ما مالکیت می نامیم واکنش نشان می دهند.
به سختی یک موقعیت جدید است. پس از شورش ها و غارت های گسترده چند سال پیش، مفسران مختلف از جنایاتی مانند آزادی بیان دفاع کردند.
ما قبلاً در مورد دیدگاههای افراطی گروندی پس از یک سری پستهای نژادپرستانه در رسانههای اجتماعی صحبت کردهایم. حتی قبل از شروع پست خود در BU، گراندی با اظهارات غیر حساس نژادی سر و صدایی به پا کرد. او در یک سری توئیت، اظهاراتی کرد که توسط بسیاری به عنوان نژادپرستانه و جنسیتگرایانه محکوم شد، از جمله «مردانگی سفید پوست مشکلی برای کالجهای آمریکا نیست، مردانگی سفیدپوستان مشکل کالجهای آمریکا است».
گراندی در توییت دیگری نوشت: «هر هفته MLK خود را متعهد میکنم که یک سکه را در مشاغل سفیدپوست خرج نکنم. و هر سال آن را تقریباً غیرممکن میبینم.» پیش از این، او نظراتی مانند “با مردان سفید پوست خود، سفیدپوستان معامله کنید. بردگی یک چیز *YALL* است.” گراندی بعداً بابت این اظهارات عذرخواهی کرد، اما بسیاری از آنها پرسیدند که آیا یک استاد سفیدپوست پس از گفتن اینکه مشکل کالجها مردانگی سیاهپوست است، ابقا میشد یا خیر.
دانشگاه بوستون گراندی را حفظ کرد و اظهار داشت که “… ما عمیقاً متأسفیم وقتی کسی چنین اظهارات توهین آمیزی می کند.” این دانشگاه همچنین اعلام کرد که «نژادپرستی یا تعصب را به هیچ شکلی نمیپذیرد و ما عمیقاً متأسف میشویم وقتی کسی چنین اظهارات توهینآمیزی میکند». رابرت براون، رئیس دانشگاه بوستون، از اظهارات او ابراز “ناامیدی” کرد و خود گراندی به خاطر آنچه که عبارت “غیر ظریف” خواند، عذرخواهی کرد.
گراندی پس از شروع کار در BU به اظهار نظرهای نژادپرستانه جنجالی ادامه داد. او بعداً به یک زن سفیدپوست و قربانی تجاوز در فیس بوک حمله کرد، که احساسات شخصی خود را در مورد مقاله ای در انتقاد از بازیگر پاتریشیا آرکت به دلیل درخواست او در اسکار برای دستمزد برابر برای زنان بیان کرد. این انتقاد با حملات شدید علیه زنان سفیدپوست همراه بود.
همچنین پس از افشای سوابق جنایی مرتبط با جعل هویت زن دیگری در میشیگان، درخواست هایی برای خاتمه دادن به گراندی وجود داشت.
در این مناقشات قبلی، من از دکتر گراندی حمایت کردم. من نوشتم که در مورد استخدام او تردیدهای زیادی داشتم، اما به عنوان یک استاد فعلی، او باید از آزادی بیان در اظهار نظرهای جنجالی و حتی نژادپرستانه حمایت کند. این مناقشات بحث طولانی مدتی را نشان می دهد که ما در مورد روند فزاینده اخراج افراد به دلیل سخنرانی آنها در رسانه های اجتماعی و انجمن ها در زندگی خصوصی آنها داشته ایم.
من از اساتیدی دفاع کردهام که مجموعهای از نظرات نگرانکننده درباره «انفجار مردم سفیدپوست»، محکوم کردن پلیس، درخواست از جمهوریخواهان برای رنج بردن، خفه کردن افسران پلیس، جشن گرفتن مرگ محافظهکاران، دعوت به کشتن حامیان ترامپ، حمایت از قتل معترضان محافظه کار و دیگر اظهارات ظالمانه. من همچنین از حقوق آزادی بیان استاد دانشگاه رود آیلند حمایت کردم اریک لومیس، او از قتل یک معترض محافظهکار دفاع کرد و گفت که در چنین اعمال خشونتآمیزی «هیچ اشتباهی» نمیبیند.
با این حال، همانطور که دکتر گراندی نشان داد، اساتید لیبرال همچنان از حمایت کامل از آزادی آکادمیک و آزادی بیان برخوردار هستند. در واقع، در پردیس دانشگاه کالیفرنیا، استادان در واقع در اطراف استادی تجمع کردند که به حامیان حامی زندگی حمله فیزیکی کرد و نمایشگر آنها را پاره کرد.
حمایت هیئت علمی در سمت چپ افراطی در تضاد شدید با رفتاری است که با هیئت علمی با دیدگاه های معتدل، محافظه کارانه یا آزادی خواهانه انجام می شود. هرکسی که چنین نظرات مخالفی را مطرح می کند بلافاصله توسط یک گروه اوباش خواهان تحقیق یا خاتمه آنها می شود. این شامل ممانعت از سخنرانی دانشگاهیان در محوطه دانشگاه مانند یک استاد کلاسیک اخیر به دلیل دیدگاه های سیاسی آنها می شود. محافظه کاران و آزادی خواهان درک می کنند که در هر جنجالی هیچ بالشتک یا محافظتی ندارند، حتی اگر شامل یک توییت واحد باشد که بعداً حذف شده است.
یکی از این کمپین ها منجر به یک نتیجه واقعا غم انگیز با استاد جرم شناسی مایک آدامز در دانشگاه کارولینای شمالی (ویلمینگتون) شد. آدامز یکی از اعضای هیئت علمی محافظه کار با نوشته های بحث برانگیز بود که مجبور شد برای جلوگیری از تلاش های قبلی برای حذف او به دادگاه مراجعه کند. او سپس روی کوپر فرماندار کارولینای شمالی را به دلیل قوانین همه گیرش محکوم کرد. توییت کردن او با شش مرد پشت یک میز شش نفره ناهار خورده بود و «احساس یک مرد آزاد بود که در ایالت بردهداری کارولینای شمالی زندگی نمیکرد» و سپس اضافه کرد: «ماسا کوپر، مردم من را رها کن». این یک توییت احمقانه و توهین آمیز بود. با این حال، ما شاهد اظهار نظرهای افراطی در سمت چپ – از جمله دعوت به گاز زدن یا کشتن یا شکنجه محافظهکاران – بودهایم که در دانشگاهها تحمل یا حتی تجلیل میشود.
سلبریتی ها، اساتید و دانشجویان خواستار اخراج آدامز شدند. پس از هفتهها سرکوب عمومی، آدامز تسلیم شد و برای استعفا به توافق رسید. او سپس خود را کشت چند روز قبل از آخرین روز او به عنوان استاد.
این ما را به دانشگاه بوستون بازمی گرداند. موضع دولت دانشجویی این است که این سخنران محافظه کار باید به عنوان تهدیدی برای امنیت دانشگاه توقیف می شد. با این حال، آنها هیچ اعتراضی به استادی ندارند که از غارت و اعمال خشونت آمیز به عنوان اشکال عدالت نژادی دفاع کرده است. مشکل، باز هم، حمایت ضمنی از دکتر گراندی نیست. این عدم حمایت از سخنرانان و دانشگاهیان است که نظرات مخالف دارند. بر اساس رویکرد دولت دانشجویی، سخنرانی چهرههایی مانند نولز میتواند به عنوان «سخنان و لفاظی عمداً تحریکآمیز» ممنوع شود، در حالی که سخنرانی شخصیتهایی مانند گراندی قابل تحمل و یا حتی تجلیل است.
این یک تناقض کاملاً آشنا نه تنها در بین دانشجویان بلکه بسیاری از اساتید امروزی است. اعضای هیئت علمی سکوت خود را در برابر محیط های خصمانه فزاینده برای اساتید و دانشجویانی که دیدگاه های مخالف در محوطه دانشگاه ما دارند، منطقی کرده اند. ابراز احساسات ضد آزادی بیان توسط این دولت دانشجویی نتیجه سال ها انفعال و سکوت اساتید و مدیران است.